به گزارش مرکز خبر حوزه، حضرت آیت الله جوادی آملی، امروز در درس اخلاق خود گفتند: در سال جهاد اقتصادي، درعرصه توليد شغل و كار و همچنين اسلامي كردن علوم و فضاي طاهر دانشگاه و همچنین فضاي طيّب و طاهر جامعه نياز به آزادي داريم.
معظمله ابرازداشتند: اصل اول در این خصوص آن است که انساني كه فكر آزاد دارد ميتواند علوم را از شرّ هر وابستگي به شرق و غرب آزاد كند، كار را از هر وابستگي آزاد كند، هيچ تحريمي نتواند جلوي او را بگيرد و مانند آن، اين يك فكر آزاد است كه توانمند است جامعه، فضاي كار و فضاي علم را از هر افت و آفتي آزاد می كند.
آزادی وصف جان ماست
ایشان افزودند: اصل دوم آن است كه اين آزادي وصف جان ما است،هر كسي توفيق فكر آزاد ندارد، فكر باز نصيب يك پروازكننده آزاد است، يك روح بسته فكر باز ندارد يك روح برده فكر حرّ ندارد، اگر كسي برده بود عبد بود اين توان توليد فكر حرّ ندارد اين هم اصل دوم.
معظم له ادامه دادند: اصل سوم اين است كه همه ما خواهانيم هم دانشگاههايمان، هم جامعهمان و هم محيط كارمان حتي در داخل منزلمان آزادانه بينديشیم و مشكلات را حل كنيم اين راهحل چيست؟ راهحل را خطبه نوراني وجود مبارك رسول گرامي(ص) در پايان همين ماه پربركت شعبان ايراد كردند، اين خطبه شعبانيه كه در آخرين روز يا آخرين جمعه ماه پربركت شعبان ايراد كردند.
حضرت آیت الله جوادی آملی ابرازداشتند: رسول اکرم (ص) گذشته از مسائل اخلاقي به همه ما دستور آزادي داد كه آزاد باشيم، اگر كسي آزاد بود فكرش آزاد است، نوآوري دارد، فناوري دارد و حرف تازه دارد، اگر حرف تازه داشت جهان تشنه حرف تازه است.
سی سال مانند سی ثانیه گذشت
ایشان افزودند: امام(ره) آمد؛ شهدا قيام كردند؛ جانبازان قيام كردند؛ مجروحان و معلولان قيام كردند؛ حرف تازه نشان دادند؛ هم اکنون خاورميانه پذيرفت ما نبايد انتظار داشته باشيم اگر كسي حرف تازهاي دارد امروز حرف تازه را عرضه كرد فردا در منطقه وسيعي عملي بشود، سرعتش به همين سي سال است، خيلي طول نكشيد اين سي سال مثل سي ثانيه است.
معظم له ادامه دادند: كسي بخواهد جهان يا خاورميانه را تغيير بدهد سي سالش سي ثانيه است، ديگر آنها كه فكر تازه آوردند، حرف تازه آوردند، جهان پذيرفت، اگر دانشگاههاي ما بتوانند علوم را ديني كنند و حرف تازه داشته باشند، دانشگاههاي جهان ميپذيرد، ولو بعد از سي سال نبايد توقّع داشت كه ما امروز يك حرف تازه بزنيم فردا غرب بپذيرد اين حدّاكثر سرعتش سي سال است.
ایشان ابرازداشتند: در بخش كار هم وزارت كار اگر فكر آزاد داشته باشد ميتواند بركت اين نظام را به جهان صادر كند ولو بعد از سي سال، عزيزاني كه درصدد توليد كار، ايجاد شغل و مانند آن هستند، مستحضرند كه اقتصاد براي بخش وسيعي از مردم حرف اول را ميزند؛ البته براي برخی افراد اعتقاد حرف اول را ميزند، نه اقتصاد، اما براي بسياري از مردم حرف اول را اقتصاد ميزند.
حضرت آیت الله جوادی آملی افزودند: مرحوم كليني در جلد پنجم كافي يعني فروع كافي آنجا اين حديث نوراني را از وجود رسول گرامي(ص) نقل كردند که حضرت در دعاي رسمياش به ذات اقدس الهي عرض ميكند "اللهمّ بارك لَنا في الخُبْز و لا تُفرّق بيننا و بين الخُبز لولا الخُبز لما صلّينا و لما صُمْنا و لما اَدّينا فرائض ربّنا" عرض كرد خدايا! بين مملكت و نان مملكت جدايي نينداز.
تفسیر معظمله از اقتصاد
ایشان ادامه دادند: مستحضريد كه اين نان تعبير از اقتصاد است، لباس را ميگويند نان، مسكن را ميگويند نان، تجارت را ميگويند نان، نان مملكت يعني اقتصاد مملكت،عرض كرد خدايا! بين ملّت مسلمان و نان آنها يعني اقتصاد آنها جدايي نينداز اگر خداي ناكرده اين ملّت تهيدست بود توقّع نماز و روزه و دينداري نداشته باش، همه مردم سلمان و اباذر نيستند.
معظم له ابرازداشتند: كثرت اعتياد براي اين است كه يك انسان بيكار وقتي به هر جا سري ميزند سرشكسته برميگردد، اوّلين كارش هويّتفروشي است، وقتي تخليه شد آن گاه دست به اعتياد زدن و امثال ذلك سؤالي ندارد "لاَ يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ" براي اينكه انسان بيهويّت مسئول نيست تا شما بپرسيد از يك آدم معتاد چه چيزي ميخواهي بپرسي اين الآن تخليه شد هيچ نيست.
ایشان یادآورشد: اگر كسي فقر كلّ هويّت او را فرا گرفت، اين مثل خوره هويّت او را خورد، از چه كسي ميخواهي سؤال كني از يك چوب خشك؟! "اللهمّ بارك لَنا في الخُبْز و لا تُفرّق بيننا و بين الخُبز لولا الخُبز لما صلّينا و لما صُمْنا و لما اَدّينا فرائض ربّنا" اين اهميّت اقتصاد در نظام اسلامي.
این مفسر قرآن کریم افزودند: بيان نوراني حضرت امير(ع) كه در قالب كتاب ها در وسائل مرحوم شيخ حرّ عاملي هم آمده است همان حديث معروف است كه فرمود "مَن وجد أرضاً و ماءً فافتقر فأبعده الله" ملّتي كه آب دارد, ملّتي كه خاك دارد معذلك نيازمند به بيگانه باشد خدا او را از رحمت الهي دور كند!، با نفرين علي شما ميخواهي با "قرآن به سر" مسئله را حل كني اين شدني نيست حالا شما در ليالي قدر قرآن به سر بگير و دعا بكن در برابر نفرين علي چه كار ميكنيد.
کسی که آزاداندیش نیست، قدرت تخیل ندارد
ایشان ادامه دادند: انسانی كه آزادانديش نيست قدرت توليد، قدرت فكر و قدرت اقتصادي ندارد، نميداند چگونه آب مملكت را مهار كند، چگونه خاك مملكت را مهار كند چگونه كار توليد كند اين "فأبعده الله" علي قبل از دعاي او گرفت، "مَن وجد أرضاً و ماءً فافتقر فأبعده الله" اين يك عُرضه ميخواهد اين هم مطلب دوم.
معظم له ابرازداشتند: اين عرضه كه آزادانديشي است با كرامت همراه است، معناي توليد شغل و كار اين نيست كه ما مزدور زياد كنيم، ما باید كار زياد كنيم، كرامت را از دست ندهيم، ما شنيديم كه وجود مبارك حضرت علی (ع) دست كارگر را بوسيد، اما آن کارگر مزدور نبود، مزدوري در اسلام مكروه است.
این مرجع تقلید اظهارداشتند: اسلام كار توليد ميكند، با كرامت نه با مزدوري لذا اين سرمايهگذاري ميخواهد، تعاوني ميخواهد، خود عزيزان كه ميخواهند كار انجام بدهند بايد دست به كار بشوند نگويند ما حالا كه تحصيل كرديم ميز ميطلبيم.
جان بسته فکر آزاد ندارد
ایشان افزودند: بنابراين کسانی كه دنبال كار ميگردند بايد دنبال كار باشند نه روی ميز و همين اينكه مزدوري مكروه است و هم اينكه آنها آزادانديش باشند، بتوانند چگونه كار توليد كنند.
حضرت آیت الله جوادی آملی افزودند: اگر بخواهيم فكر آزاد داشته باشيم علوممان را اسلامي كنيم، در دانشگاهها فكر آزاد داشته باشيم، اقتصاد مملكت را تأمين كنيم،فكر آزاد داشته باشيم تا رشتههاي ديگر را تأمين كنيم بايد جان ما آزاد باشد، براي اينكه جان بسته فكر آزاد ندارد اين شدني نيست.
ایشان ادامه دادند: مطلب عميق علمي اين است كه كدام جان بسته است، چه كسي آزاد است چه كسي برده است؟ آن را در خطبه نوراني وجود مبارك رسول خدا(ص) مشخص كرد فرمود آدم گناهكار برده است يك انسان معصوم يا عادل او آزاد است "عُبد الشهوة أضلّ مِن عبد الرقّ" آن كه ميگويد هر چه دلم ميخواهد ميگويم و ميكنم آن كه هر چه را ديد ميطلبد هر چه را شنيد ميطلبد اينكه توان كنترل و رام كردن چشم و گوش خود را ندارد اين عبد الشهوة است كه أضلّ مِن عبد الرقّ".
ایشان ادامه دادند: اين كه از روميزي و زيرميزي نميگذرد، اين كه از چهارتا لقب نميگذرد، اين كه به دنبال بازي است، اين كه اگر چهارتا احترام كردند، او هم تحويل ميگيرد، اين برده است يا برده شهوت، يا برده غضب و يا برده مقام است.
معظم له افزودند: انسان هنگامیکه گناه ميكند در برابر قانون خدا ميايستد، اين آيه نوراني را عنايت كنيد در اين آيه فرمود"وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ" بسياري از مردم داراي شرك رقيقاند، منتها حالا خدا ارحمالرحمين است ميبخشد، فرمود مردم دو قِسماند: اكثري و اقلّي، اكثري كه مشركاند حساب ديگري دارد اين مؤمنين دو قسماند اكثر مؤمنين، اكثر مؤمنين يعني اكثر مؤمنين مشركاند "وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ" چرا اكثر مؤمنين, مشركاند؟
مؤمن چگونه مشرک میشود؟
ایشان اضافه کردند: از امام معصوم (ع) سؤال كردند که چطور ميشود؛ مؤمن مشرك باشد؛ فرمود همين كه ميگويند "لولا فلان لهلكتُ" اگر فلان كس نبود، يا اول خدا دوم فلان كس، "لولا فلان لهلكتُ" يعني چه؟ ذات اقدس الهي مديركلّ است، ربّالعالمين است،ربّالأرباب است همه را دارد اداره ميكند صدر و ساقه عالَم ستاد و سپاه اوست "وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ"، "لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ والْأَرْضِ" بر اساس توحيد افعالي هر فيضي كه ميرسد "مَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ"، خدا را شكر كه به وسيله فلان شخص كار ما حل شد نه اول خدا دوم فلان شخص.
ایشان ادامه دادند: خدا اوّلي نيست كه دومي داشته باشد نه "لولا فلان لهلكتُ" وقتي از امام سؤال كردند كه چگونه ميشود مؤمن مشرك باشد فرمود اين طور ميشود اينكه مواظب زبانش نيست كه ميگويد اول خدا دوم فلان شخص يا "لولا فلان لهلكتُ".
معظم له افزودند: مطلب دقيق در شركورزي هر كافر اين است كه انسان اگر خلافي ميكند بر خلاف قانون الهي قدمي برميدارد اين اگر بر اساس خطا باشد، سهو، نسيان، الجاء، اضطرار، ابرام، اكراه و اينها باشد كه بر اساس حديث رفع گناه نيست تنها جايي گناه است كه عالماً عامداً انجام ميدهد يعني موضوع را ميداند حكم را ميداند نه جهل قصوري دارد نه جهل تقصيري دارد نه جهل به موضوع دارد نه جهل به حكم دارد عالماً عامداً دارد نامحرم نگاه ميكند خب اين يعني چه؟ يعني خدايا! تو گفتي "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ" ولي من ميگويم نه, بايد عمل بكنم.
این مفسر قرآن گفتند: اين شرك رقيق در هر گناهي هست پس هر گناهي يك شرك رقيق را دارد اين ديگر با توحيد جمع نميشود اگر هر گناهي شرك رقيق را به همراه دارد و "عُبد الشهوة أضلّ مِن عبد الرقّ" اين در برابر ذات اقدس الهي بدهكار است ديگر چون حقّ خدا را زير پا گذاشت اين يك اصل.
ایشان ادامه دادند: وقتي حقّ خدا را زير پا گذاشت، ميشود بدهكار، وقتي بدهكار شد از بدهكار گرو ميگيرند، بدهكار بايد گرو بدهد ديگر اگر مسائل مالي باشد يا خانه را رهن ميدهد يا فرش را رهن ميدهد يا زمين را رهن ميدهد، اما اگر كسي در برابر ذات اقدس الهي بدهكار بود چه چيزي را رهن ميدهند، چه چيزي را گرو ميگيرند؟ خود شخص را، "كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ" اين رَهِينَةٌ يعني مرهونه, فعيل به معني مفعول است "كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ" أو مرهونٌ.
ایشان افزودند: اين كه ميبينيد خيلي ها ميگويند ما هر چه ميخواهيم نماز شب بخوانيم نميشود راست ميگويند چون بستهاند، هر چه ميخواهيم جلوي زبانمان را بگيريم يا جلوي چشممان را بگيريم نميتوانيم راست ميگويند، چون بستهاند باز كه نيستند آزاد كه نيستند، يك انساني كه در گرو است و بسته است اين فكر آزاد ندارد نه توان آن را دارد كه دانشگاه را اصلاح كند نه توان آن را دارد كه علوم را ديني كند نه توان آن را دارد كه اشتغال توليد كند نه توان دارد سال جهاد اقتصادي را شكوفا كند يك انسان بسته, بسته فكر ميكند.
اول سال برای اهل سلوک
ایشان افزودند: معمولاً تاريخنويسان يا از اول فروردين شروع ميكنند يا از اول محرم شروع ميكنند اما مرحوم ابنطاووس غالب نوشتههاي خودش را از اول ماه مبارك رمضان شروع ميكند آخرين نوشته او ماه شعبان است آنها كه اهل سير و سلوكاند اول راهشان اول ماهشان اول ماه مبارك رمضان است شما در ماه مبارك رمضان اين دو بخش را ببينيد هم ادعيه هم روايات هم در روايات دارد ماه مبارك رمضان قرّه شهور است هم در دعاهاي روز اول ماه مبارك رمضان است كه اين قرّه سال است، قرّة السنّه است آنها كه اهل راهند از ماه مبارك رمضان شروع ميكنند تا آخر ماه شعبان لذا در اين ماه شعبان خيلي سراسيمه و دستپاچهاند كه سال دارد تمام ميشود، معلوم نيست ما بدهكاريم، بدهكار نيستيم، مشكلمان را حل كنيم.
شعبان آخرین ماه سال است
معظمله خاطرنشان کردند: ماه شعبان اين آخرين ماه است كه خيلي در آن تلاش و كوشش ميشود كه بدهكاريها را بدهند وجود مبارك حضرت فرمود حواستان جمع باشد استغفار كنيد چه در اين ماه چه در ماههاي بعدي "إنّ ظهوركم ثقيلةٌ بأوزاركم فخفّفوها باستغفاركم و إنّ أنفسكم مرهونةٌ بذنوبكم ففكّوها باستغفاركم" شما قد خميدهايد، يك انسان كمرخميده كه توان ايستادن ندارد، ايستادگي ندارد شما برده و گرو ايد يك انساني كه بسته است كه فكر آزاد ندارد شما فكّ رهن كنيد "إنّ أنفسكم مرهونةٌ بذنوبكم ففكّوها باستغفاركم" با استغفار، فكّ رهن كنيد اين رهنها را اين گروها را رها كنيد آزاد بشويد.
حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه دادند: بنابراين فكر آزاد براي انسان آزاده است انسان آزاده، انسان منزّه است نه بازي ميكند نه كسي را بازي ميدهد نه بيراهه ميرود نه راه كسي را ميبندد اگر شما ميبينيد دانشگاه قزوين به اين فكرند كه در اعتكاف بيش از جاهاي ديگر شركت كنند يا براي بزرگاني همايشي ميگيرند چون بالأخره شهر علامه رفيعي و بزرگان اين دودمان اين طرز فكر است اينها ميراث همانها را بردند وقتي كه انسان آزاد شد، ديگر آزاد است، ديگر بين آزادي كه از قداست برخوردار است با رهايي كه رجس و رجز است، خيلي فرق است اين كلمه ولنگار كلمه بسيطي نيست، يك كلمه مركبي است از وِل و انگاره، كسي كه انگيزه او وِل بودن است به او ميگويند ولنگار خب كسي كه انگيزه او معارف ديني است او چيز ديگر است.
براساس گزارش روابط عمومی بنیاد علوم وحیانی، ایشان افزودند: وقتي انسان آزاد شد آنگاه فكر آزاد پيدا ميشود، اقتصاد آزاد پيدا ميشود، اشتغال آزاد پيدا ميشود و حوزه و دانشگاه آزاد پيدا ميشود.